مکتب پراگماتیسم ( پیشرفت گرایی )
به طور کلی پراگما ( pragma ) یک واژه یونانی به معنی کار یا کا و عمل سودمند است . پراگماتیسم یا عمل گرایی نیز فلسفه ای است که در پاسخ این پرسش که معیار حقیقی بودن یک قضیه چیست ؟ می گوید سودمندی در عمل و اصل پراگماتیسم این است که هر چیزی که در عمل شایع خوبی را بدنبال داشته باشد خوب است .
علت بوجود آمدن مکتب پراگماتیسم چه بود :
1- ریشه های فرهنگی رشد ، توسعه چنین تفکری در آمریکا بیشتر به نحوه تشکیل و توسعه این کشور مربوط می شود که پس از برخورد مهاجران اروپایی با این سرزمین جدید و کوشش برای ساختن جامعه ای بدون تاریخ گذشته و سابقه شکل گرفته است . زیرا در چنان جامعه ای بهبود شرایط زندگی انشان تنها در سایه فعالیت هائی که مستلزم به کار انداختن نیروی عقل و اندیشه و استفاده از آن د تمام شئو ن زندگی است .
2- منبع اصلی هر گونه تصمیمی عقل انسانی است به عبارت دیگر شرایط فوق نقش فرد و نیروی عقلانی او را در ایجاد افکار و عقاید تازه و به کار انداختن مهارتها و معلومات برای بهبود زندگی روشن کرد .
3- عامل سوم توسعه و تحکیم مبانی فلسفه عمل گرایی ، تحرک و پویایی اجتماعی در جامعه آمریکا بود . زیرا در سرزمین جدید از نظامات اجتماعی اروپایی با طبقات اجتماعی معین و ثابت جنری نبود . در چنین محیط پر تغییری عملا " بدین نتیجه رسیدند که حکومتها ، قوانین و نهادهای اجتماعی قابل تغییر و به منزله ابزارهائی هستند که انسان برای رفع نیازهای خود ایجاد کرده است .
نظریه مکتب پراگماتیسم در مورد هستی شنا سی :
مهمترین اصل در هستی شناسی عمل گرایان اصل تغییر است که مطابق آن همه چیز در جهان در حال تغییر و تحول است و هیچ چیز ثابت و اواقعیت پایدار در جهان وجود ندارد . به عبارت دیگر تغییر در این فلسفه واقعیت غایی است و این اصل است که عملگرایان پیش از اصول دیگر بر آن تاکید دارند . عمل گرایان معتقدند که جهان آشکارا در مقابل ماست . انسان با ظاهر و آثار طبیعت سرو کار دارد . آنچه فهم بشر به آن تعلق می گیرد حقایق موجود زندگانی است که در نتیجه تجربه حاصل می شود . و فراسوی تجربه قابل درک نمی باشد . تلاش انسان نباید مصروف بحث در وجود مطلق و حقیقت محتوم گردد . تجربه در مفهوم وسیع آن اساس جهان شناسی عملگرایی را تشکیل می دهند .
از نظر آنها تجربه شامل احساس ، ادراک ، تفکر ، قضاوت مقایسه و توصیف سیر عقلانی و توجه به ارتباط امور با همدیگر است . و تجربه محصول تاثیر متقابل فرد و محیط روی یکدیگر است .
انسان از دیدگاه عمل گرایان
از دیدگاه عمل گرایان انسان موجودی زیستی و پیوسته با جهان است ، انسان جدا از طبیعت نیست بلکه جزیی از طبیعت و دائما " با آن است ، این موجود زیستی همواره تحت تأثیر محیط طبیعی و اجتماعی خود قرار دارد . چون در اجتماع زندگی می کند و واحدی از اعضای جامعه انسانی است که با وجود تفاوتهای گوناگون فردی به همدیگر پیوسته اند و مدام در تأثیر و تأثر متقابل با یکدیگر قرار دارند . به این اعتبار انسان دارای نفسی اجتماعی و تأثیر پذیر است . از آنجایی که جامعه انسانی از نظر توانایی حد و نهایتی ندارد . پس فرد و استعدادهای او نیز نهایتی ندارد . فکر فرد همواره در مسیر جمع به کار می افتد . یعنی اندیشه فرد انعکاس از اندیشه اجتماع در اوست .
تأثیر هستی شناسی عملگران در تربیت
فلسفه عمل گرایی را در واقع باید فلسفه تربیت به حساب آورد . زیرا در این مکتب فلسفی موضوع انسان و تربیت بیش از سایر مکاتب فلسفی مورد توجه قرار گرفته است . به طوری که دیوئی تربیت را فیه فعال فلسفه قلمداد کرده و می گوید فلسفه عبارتست از نظریه تربیتی به معنای وسیع آن ، بنابراین فلسفه از تربیت زائیده شده است از نظر عملگرائی : تربیت امری متغیر و نامعین است و بنابه مقتضیات هر جامعه و عصری دگرگون می شود . یعنی تربیت عبارت از نوسازی تجارب است که در تمام طول زندگی فرد جریان دارد . و هدفها باید قابل انعطاف پذیری و مجاز باشند و تربیت هم هدف است هم وسیله و هدف است زیرا قصد بهبود نوع انسان را دارد . وسیله است به سبب آنکه راه انجام چنین کار را نشان می دهد . و خلاصه این که هدف های تربیتی از نظر عمل گرایان باید مبتنی بر تجربه باشند . و از نظر عمل گرایی تربیت خود زندگی است نه آماده گردانیدن متربی برای زندگی می باشد . و اصول زیر را برای هدف های تربیتی بیان می کند :
1 – هدف هر فعالیتی را بایستی در خود آن فعالیت جستجو کرد 2- هیچ هدفی نباید تغییر ناپذیر و غیر قابل انعطاف باشد 3- هدف وسیله ای است که به فعالیت ای شخصی معنی می بخشد .
شناخت شناسی عملگرایی ( پراگماتیسم )
واقع گرایان اساس معرفت را بر مشاهده استنتاج کل از جزء قرار می دهند . و تجربه را اساس معرفت می دانند و معتقدند که معرفت یا شناخت حاصل عمل میان انسان و محط اوست .
جان دیوی معتقد است شناخت نسبی است و بستگی به موقعیت دارد . جان دئویی فیلسوف معروف آمریکایی مدرک حقیقت را نیز موقعیت یا حل مسئله تلقی می کند و معتقد است معرفت به معنی حقیقت است و در اثر تحقیق بوجود می آید . و تحقیق جریانی است که در اثر برخورد فرد با موقعیت نامعین شروع می شود .
او معتقد است معرفت همان فرضیه یا راه حلی است که در نتیجه تحقیق بوجود می آید . این معرفت در جریان تغییر موقعیت در معرفی آزمایش قرار می گیرد و با آنچه در عمل رخ می دهد تطبیق می کند . از جهت دیگر معرفت حاصل شده وسیله ای است برای تغییر موقعیت و سازگار ساختن فرد با محیط و روی این زمینه معرفت وسیله ای برای سازگاری با محیط می باشد .
خصوصیات معرفت ( شناخت ) از نظر جان دیویی
1 – وابستگی به موقعیت می باشد 2 – معرفت امری نسبی است 3 –غیر مستقیم بودن معرفت 4 – احتمالی بودن معرفت یا شناخت 5 –ذهنی بودن معرفت
به طور کلی از نظر عملگرایان – پراگماتیسم آنچه واقعیت دارد حاصل تجربه های انسانی می باشد .
روش تدریس پراگماتیسم ( عملگرایی ) چگونه است .
در نظر عملگرایان روش حل مسئله بهترین روش تدریس می باشد . از نظر آنها این روش نوعی آمادگی برای زندگی است . چون زندگی یعنی مواجه شدن با مسائل و کوشش برای حل آنها می باشد . و به طور کلی مسئله یا مشکل اساسی تدریس عملگرایان می باشد . در روش حل مسئله معلم باید به جای آموزش محتوای درس که توسط خود یا دیگران تجویز شده است شاگرد را تشویق کند تا :
الف : در زمینه هائی که او کنجکاو است مطلب فرا گیرد 2 – درباره دروس مهم نظیر علوم طبیعی ، ادبیات و تاریخ فعالیتهای کنجکاوانه یادگیری خویش را متمرکز گرداند .
ارزش شناسی عملگرایان
عملگرایان بنیاد ارزشها را بیشتر در فعالیتهای خودی و اجتماعی جستجو می کنند ، آنها عقیده دارند ارزشها تا آن حد وجود دارند که در جریان زندگی فردی و اجتماعی ، بطور مستقیم و غیر مستقیم اثر عملی دارند و ارزشها از طریق تجربه تحقق پیدا می کنند . و ارزشها مطلق و ابدی نیستند . بلکه نسبی هستند و با تغییر شرایط و موقعیت ها تغییر می کنند .
معیار ارشها ، مطلوبیت و سدمندی در زندگی فردی و اجتماعی است به عبارت دیگر معیار خوبی یا بدی یک تجربه در نتایج آن است نه در خود آن .
از نظر پراگماتیسم اشیا ء و امور و پدیده ها دارای دو نوع ارزش می باشند 1 – ارزش ذاتی : هرگاه شیئی یا امری را بدون مقایسه با اشیا ء یا امور دیگر مورد توجه قرار دهیم .
2 – ارزش ابزاری : هر گاه شیئی یا امری را از لحاظ اهمیت و تأثیری که در وصول به یک هدف دارد یا اشیا ء در امور دیگر بسنجیم .
خلاصه مطلب : نظر جان دیویی و عملگرایان در حدود مدرسه
مدرسه جایی است که در آن باید میان گروه ها تفاهم ایجاد نمود ، اختلافات را تقلیل داد . افکار و عقاید گروهی را مبادله کرد و وحدتی را که لازمه ی ادامه ی حیات جمعی است در شاگردان بوجود آورد . با توجه به همین جهات « جان دیویی » کار اجتماعی مدرسه را در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت مورد بحث قرار می دهد و در این زمینه سه وظیفه اساسی برای مدرسه تعیین می کند .
1 – مدرسه باید جنبه های خوب اجتماعی را در خود منعکس سازد . به عبارت دیگر مدرسه باید جامعه ی تلطیف شده را به شاگردان معرفی کند . درست است که شاگردان خودبخود جنبه های بد جامعه را درک خواهند کرد و باید آنها را آماده برای برخورد به اینگونه جنبه ها نمود مع ذلک حذف جنبه های بد اجتماعی در محیط جمعی مدرسه مخصوصا " در دوره ی دبستان تا حدی منطقی بنظر می رسد .
2 – وظیفه ی مدرسه ساده کردن امور پیچیده اجتماع است . امور پیچیده ی اجتماعی برای شاگردان غیر قابل درک می باشد . بنابراین اولیاء مدرسه باید تا آنجا که امکان دارد جنبه ی پیچیده ی زندگی جمعی را به صورتی ساده تر ارائه دهند . و بتدریج شاگردان را به سازمان های پیچیده ی اجتماعی آشنا سازند .
3 – وظیفه ی سوم مدرسه ایجاد هماهنگی ، تفاهم و صمیمیت میان شاگردان است . بدون تردید افراد جامعه باید در بعضی مسائل وحدت نظر داشته باشند یا لااقل افکار و عقاید یکدیگر را درک کنند ، روی این زمینه مدرسه باید نفوذ عوامل گروهی یا طبقه ای را در رفتار افراد کم کند و همه را با توجه به مهارتهای اجتماعی و مبانی تربیتی متوجه ارزشها و آرمانهای انسانی نماید .
انتقادات و اشکالاتی که می توان بر فلسفه پیشرفت گرایی پراگماتیسم وارد است عبارتند از :
1 – عدم اعتقاد به هدف هستی و در نتیجه عدم تعیین هدف غایی برای تربیت .
2 – ترسیم سیمای ناقص و عمل زده از انسان که وجدان و اخلاق تحت سیطره فرهنگ جامعه است .
3 – تعیین ملاک سودمندی برای حقیقت به جای تطبیق اندیشه با واقعیت بیرونی به عنوان یک ملاک ارزشمند و قابل قبول .
4 – تأکید بیش از حد روی روش حل مسئله که تنها می تواند موجب کسب نوعی خاص از معرفت یعنی تجربی شود .
5 – قابل انتقاد ترین بخش فلسفه عمل گرایی نظریه ارزش شناسی آنها است که همه چیز را نسبی تلقی می کنند
6 – هدف و وسیله را یکی تلقی می کنند .
7 – تأکید آنها بر رشد اما بدون مشخص کردن جهت رشد – تأکید میزان مطلوبی نمی تواند باشد .
منابع :
اصول فلسفه و تعلیم و تربیت : دکتر علی شریعتمداری
فلسفه تربیت – فلسفه آموزش و پرورش عیسی ابراهیم زاده
دیویی جان، 1339، دموکراسی و آموزش و پرورش، ترجمه امیرحسین آریان پور
گوتک جرالدال، 1380، مکاتب فلسفی و آرائ تربیتی، ترجمه محمد جواد پاک سرشت، انتشارات سمت
نظرات شما عزیزان: